این کلمه در بیت ذیل از نظام قاری آمده است اما معنی آن روشن نیست شاید نام نوعی پارچه باشد: آنکه خیاط برد پارچه از رو وارش پنبه حلاج چرا کم نکند از کارش، نظام قاری (دیوان ص 86)
این کلمه در بیت ذیل از نظام قاری آمده است اما معنی آن روشن نیست شاید نام نوعی پارچه باشد: آنکه خیاط برد پارچه از رو وارش پنبه حلاج چرا کم نکند از کارش، نظام قاری (دیوان ص 86)
دارندۀ غول، - راه یا بادیۀ غولدار، راهی یا بادیه ای که غول داشته باشد، -، کنایه از جهان مادی و دنیا: این راه غولدار و پل هفت طاق را تا چارسوی هشت جنان چون گذاشتی ؟ خاقانی، آن شب که سوی کعبۀ خلوت نهادروی این غولدار بادیه را کرد زیر پا، خاقانی
دارندۀ غول، - راه یا بادیۀ غولدار، راهی یا بادیه ای که غول داشته باشد، -، کنایه از جهان مادی و دنیا: این راه غولدار و پل هفت طاق را تا چارسوی هشت جنان چون گذاشتی ؟ خاقانی، آن شب که سوی کعبۀ خلوت نهادروی این غولدار بادیه را کرد زیر پا، خاقانی
مانند ماهی وال همچون بال: (ماهی وال است طمع دور دار زود بدم درکشدت وال وار)، (منسوب به ناصرخسرو) توضیح باید دانست که ماهی (وال) نمیتواند انسان را ببلعد ظاهرا گوینده با نهنگ (تمساح) اشتباه کرده
مانند ماهی وال همچون بال: (ماهی وال است طمع دور دار زود بدم درکشدت وال وار)، (منسوب به ناصرخسرو) توضیح باید دانست که ماهی (وال) نمیتواند انسان را ببلعد ظاهرا گوینده با نهنگ (تمساح) اشتباه کرده